فیک ددی های وحشی. پارت سیزدهم

ات: الو سلام داداشی خوبی
جیمین: سلام جوجو من خوبم تو چطوری
ات: هومم خوبم داشتم شام میخوردم که تو زنگ زدی
جیمین: هومم خوبه راستی قرار شد هفته دیگه برگردیم
ات: چرااا؟
جیمین: کیم تهیونگ و جئون جونگ کوک رو میشناسی؟
ات ی نگاه به تهکوک کرد و گفت: آره، چرا
جیمین: بهمون درخواست همکاری دادن بابا هم قبول کرده
ات: بلهههه، مگه اونا چیزی از دنیای مد میدونن ها، مگه طراحیشون خوبه؟
جیمین: خودت میدونی بابا چقدر مافیا دوست داره درضمن اونا بزرگ ترین مافیای جهانن باید قبول میکردیم دیگه
ات: پوفف باشه، خب دیگه کاری نداری داداش؟
جیمین: نه خدافظ جوجو

ات: شما دوتا مگه مافیا نیستین چرا به بابام درخواست همکاری دادین هان؟
ته: خوب چیه مگه اینطوری میتونیم همیشه ببینیمت
کوک: آره بعدش بابات و داداشت با ما آشنا میشن و اجازه میدن باهم رابطه داشته باشی
ات: نه شما بابام رو نمیشناسین اون خیلی سخت اعتماد میکنه
کوک: حالا دیدی به زود اعتماد کرد
ته: غذات رو بخور سرد شود
ات: با دهن پر گفت راستی بابام واسه اینکه بیاد باهاتون قرارداد ببنده هفته دیگه بر میگرده
تهکوک همزمان: چیییییی
ات: بله دیگه
کوک: ولی تو گفتی دوماه دیگه میان
ات: خب به خاطر شما زود میاد دیگه
دیدگاه ها (۲)

لباس لنا تو سه پارتی جیمین

گزارش؟

سه پارتی درخواستی. پارت دوم

بچه ها بنظرتون اسمات رو پست کنم یا براتون بفرستم؟

مافیای من پارت ۲۰یونگی : حالا الان خوبی؟جیمین : آره خوبم یون...

چرا حرف منو باور نمیکنی

مافیای من پارت ۲۲تهکوک اومدن خونهجیمین : اومدید یونگی : خوش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط